اين کتاب سومين دفتر از گفتوگوهای نويسنده با رهبران سازمان انقلابی حزب توده ايران در خارج از کشور است. آنچه پيش از اين منتشر شده است، حاصل گفتوگوهای حميد شوکت با مهدی خانبابا تهرانی و ايرج کشکولی است. کورش لاشایی فعاليتهای سياسی خود را در ايران آغاز کرد و سپس برای ادامه تحصيل به آلمان رفت. او هنگام فعاليتهای دانشجويی در آلمان به کنفدراسيون دانشجويان پيوست و در جريان مذاکره با رهبران حزب توده ايران در آلمان شرقی با کيانوری ملاقات کرد. لاشايی اندکی بعد همراه با چندتن از جوانانی که از حزب توده جدا شده بودند، سازمان انقلابی حزب توده ايران را بنياد نهاد و در نخستين کنفرانس آن سازمان که در آلبانی برگزار شد، به عضويت هيئت اجراييه درآمد. او پس از پايان تحصيل در رشته پزشکی، همراه گروهی برای فراگرفتن آموزشهای تئوريک و نظامی به جمهوری تودهای چين رفت و بار ديگر در جريان انقلاب فرهنگی چين به آن کشور سفر نمود و با مائوتسهدون، رهبر حزب کمونيست چين ملاقات کرد. لاشايی مدتی بعد برای تماس با گروه اسماعيل شريفزاده که در کردستان دست به مبارزه مسلحانه با رژیم شاه زده بود، به آن منطقه رفت. او در بازگشتی مجدد به کردستان و زندگی و مبارزه در آنجا به لبنان رفت و با جرج حبش، رهبر جبهه خلق برای آزادی فلسطين ملاقات نمود. لاشايی سپس به شيخنشينهای خليج فارس رفت و برای سازماندهی کارگران ايرانی در آن منطقه به کار سياسی پرداخت. او چندی بعد با گذرنامهای جعلی از ايتاليا به ايران بازگشت و در جريان کوشش برای فعاليت سياسی توسط ساواک شناسايی و دستگير شد. لاشايی در پی شکنجه و تغيير و تحولی که در باورهايش پيش آمده بود، طی مصاحبه مطبوعاتی و راديو تلويزيونی اعلام کرد که از عقايد گذشتهاش دست کشيده و دانشجويان خارج از کشور را که برضد رژيم شاه مبارزه میکردند، به چنين اقدامی فرا خواند. او پس از آزادی از زندان مدتی در گروه صنعتی شهريار کار کرد و سپس در مجمع تحقيق و نگارش پنجاه سال سلطنت پهلوی شرکت نمود و در جريان تدوين فلسفه انقلاب سفيد با محمدرضا شاه ملاقات کرد. آخرين سمت او در ايران، دبيرکلی لژيون خدمتگزاران بشر بود. لاشايی در پی پيروزی انقلاب اسلامی و بازداشت و اعدام پرويز نيکخواه که از يارانش به شمار میرفت، مخفی شد و چندی بعد از ايران گريخت. او در آمريکا، هنگامی که ديگر دست از سياست شسته بود، در رشته روانپزشکی تخصص گرفت و مشغول به کار شد. کورش لاشايی دوازدهم مهرماه ١٣٨١ در بيمارستانی در شهر ساکرامنتوی ايالت کاليفرنيا به بيماری سرطان درگذشت. اين کتاب که نوشتن آن مدتی پيش از بيماری او آغاز شده و در جريان بيماری به پايان رسيده بود، اندکی پيش از مرگش آماده چاپ شد و توسط نشر اختران در تهران انتشار یافت.